دیروز خیال کردم همچون ذره ای لرزان و سرگردان
در چرخ گردون زندگانی می چرخم و موج می زنم
و امروز به خوبی می دانم من همان چرخ گردونم
و تمام زندگی به صورت ذراتی با نظم در من می جنبد
:آنان در بیداری می گویند
تو و جهانی که در آن به سر می بری چیزی جز دانه ای ماسه
.بر ساحلی لایتناهی در دریای بی کران هستی نخواهی بود
:در رؤیایم به آنان گفتم
من دریای لایتناهیم
. و تمام جهان چیزی جز دانه هایی از شن بر ساحل من نیست
از کتاب ماسه و کف
نوشته جبران خلیل جبران
شیتال فطرس ::: دوشنبه 86/5/1::: ساعت 3:58 عصر