ننویسید برای اینکه یک نفر را راضی کنید
راستش را بخواهید اگر پنجره را باز کنید و به کل دنیا عشق بورزید
داستانهایتان ذات الریه می گیرد.
کورت وونه گات(رمان نویس امریکایی)
و تو...
در چشمهام که نمی بینم
تمام شده بودم
سالها...
حالا
زمین هم که تلو تلو بخورد
شب اگرسکوت هم نکند
تو باز هم که نیایی
من اگر تمام هم نشوم
تابوت
تابوت
ستاره می شوم اینجا
خاموش
سایه امان نمی دهدم
که سیاهی می رود
چشمهاش
چشمهام
هاشور خورده
می خورد دنیام
با رنگهاش....
جاده تمام می شود
آخر
گریه:سکوت
و من
تمام شده بودم
سالها....
سلام امروز من یکسال بزرگتر شدم
راستی
همیشه چه زود دیر میشود......